ریتم آهنگ

ترجمه در حوزه ادبیات ایران و عرب

ترجمه در حوزه ادبیات ایران و عرب

سیر ادبیّات ترجمه در ادبیّات ایران و عرب

ادبیّات ترجمه که اکنون بخش شکوفایی رادر ادبیّات تطبیقی تشکیل می‌دهد، بدواً در کشورهای اروپایی، روسیه و آمریکا همچون عناصر سازنده زندگی فرهنگی آنها محسوب می‌شد (ر.ک؛ شورل، 1989م.: 57). از آنجا که شناخت بیگانه معمولاً از طریق ترجمه انجام می‌گیرد، بنابراین، متن ترجمه‌ شده هم راهی عادی برای دسترسی به ادبیّات بیگانه است، با این تأکید که این رهیافت به مفهوم آن نیست که شناخت زبان خارجی فایده‌ای در بر ندارد (ر.ک؛ همان: 58).

ادبیّات ایران بیش از هر چیز به ترجمه شاهکارهای ادبی قدیم و جدید نیازمند است؛ زیرا یکی از علّت‌های بزرگ جمود و عدم تناسب و رشد فکری و ادبی کنونی ما نسبت به کشورهای متمدّن، عدم تماس با افکار، سبک و روش‌های ادبی دنیای امروز است. همان‌گونه که ما ناگزیریم از لحاظ علمی، هنری و فنّی از دنیای متمدّن استفاده کنیم، از لحاظ ادبی و فکری نیز راه دیگری در دسترس ما نخواهد بود و برای این منظور نیازمند ترجمه دقیق و صحیح آثار ادبی دنیا هستیم. متأسّفانه باید اقرار کرد که از این حیث بسیار فقیر می‌باشیم، به‌طوری‌که از هزار و یک اثری که باید به فارسی ترجمه می‌شد، یا ترجمه نشده‌اند و یا در ماهیّت این کتاب‌ها دخل و تصرّف فاحشی شده است و عبارات مسخ گردیده، به نحوی که با اصل مطابقت نمی‌‌کند.

در اواخر قرن نوزدهم و در پی رونق ترجمه آثار اروپایی، اندک‌اندک نویسندگان برجسته ایرانی، خود به آفرینش آثار ادبی مشابه و نشر آنها پرداختند و چون خوانندگان داستان‌های مهیّج و پُرماجرا این آثار را موافق ذوق و شوق خود یافتند، از آن استقبال کردند و بسیاری از آنها به چاپ مجدّد رسید.

میرزا آقاخان کرمانی با انتشار «آیینه اسکندری» اندیشه‌هایش را درباره تاریخ ایران باستان ارایه کرد و به دنبال آن، نخستین رمان‌نویسان ایرانی به رمان تاریخی گرایش پیدا کردند؛ این گرایش یادآور شور و شوقی است که نویسندگان کلاسیک فرانسه در قرن هفدهم میلادی به ایران باستان نشان دادند و در خلق آثارشان بیشتر از ترجمه‌های رمان‌های فرانسوی الهام می‌گرفتند. جنبش ترجمه در ایران موجب شد که به تدریج آثار دیگر نمایشنامه‌نویسان، رمان‌نویسان و گویندگان فرانسوی نیز در ایران شناخته شود؛ مانند هوگو، آلفرد دوموسه (Alfred de Musset) ، لوکنت دولیل (Lecate de Lisle) و … (ر.ک؛ میرعابدینی، 1377، ج1 و 2: 24).

در سال 1313 جمعی از نویسندگان جوان که در اروپا درس خوانده بودند و گروه ادبی نوگرایی «ربعه» (هدایت، علوی، مینوی و فرزاد) در مقابل ادیبان سنّت‌گرای دولتی گروه «سبعه» (تقی‌زاده، حکمت، رشید یاسمی، قزوینی، اقبال آشتیانی و نفیسی) تشکیل دادند و هدف آنها تجدید حیات ادبیّات معاصر ایران بود که موجب پیدایی مکاتب ادبی اروپایی در صنعت داستان‌نویسی شد. اکثر آثاری که ترجمه شد، رمان‌های تاریخی الکساندر دوما، جرجی زیدان و داستانهای پلیسی موریس لبلان و نوشته‌های رمانتیک شاتو بریان و لامارتین بود.

گروه ربعه به‌وسیله نفوذشان در ادبیّات معاصر ایران و ارتباط با غرب توانستند افکار و نظریّه‌های انتقادی و سیاسی خود را با تمثیل و با تأثیرپذیری از مکاتب رئالیسم و سمبولیسم بیان کنند و این تنها از طریق آشنایی با آثار غربی و رواج ترجمه‌پژوهی میسّر شد (ر.ک؛ همان: 189ـ120). ترجمه داستان‌های رئالیستی (اجتماعی، انتقادی و جادویی) بیش از ترجمه آثار نظری ادبی بر داستان‌نویسی معاصر تأثیر نهاد، چون به بیان دیدگاه‌های نویسندگان ایرانی می‌پرداخت که شامل خفقان و استبداد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران دهه چهل به بعد است. آثار صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک، محمود دولت‌آبادی و احمد محمود از این دست می‌باشند. مهم‌ترین تأثیر ترجمه‌های آثار ادب غربی، جز گسترش مضمون در نوع ادبی داستان، کمک به رشد صنعت داستان‌نویسی، رمان‌نویسی، نقد ادبی، توجّه به اصول سبک و صناعات داستان‌نویسی است که اثری مهم در رشد فرهنگی جامعه گذاشت و از این پس، داستان‌های کوتاه با گسترش ترجمه‌پژوهی رقیبی برای شعر، قدیمی‌ترین نوع ادبی ایران، خودنمایی می‌کند. صادق چوبک، جلال آل احمد و ابراهیم گلستان متأثّر از ادبیّات جدید آمریکا به ساختمان داستان توجّه ویژه‌ای می‌کنند. برخی از مترجمان مانند رضا سیّدحسینی، ابراهیم گلستان و احمدی آثاری از مارک تواین، آلن پو، همینگوی، فاکنر و جک لندن را به فارسی برگرداندند. در کنار اینها، گسترش ترجمه‌های آزاد، عجولانه و دخالت مترجمان در متن‌های باارزش، از انعکاس سبک نویسندگان اصلی در ترجمه، جلوگیری و داستان‌نویسی فارسی را دچار خفقان می‌کند (ر.ک؛ همان: 200).

برای بررسی سیر ادبیّات ترجمه در ادبیّات عربی لازم است به تحوّل تاریخی آن اشاره‌ای شود که با حمله ناپلئون بناپارت به سرزمین مصر که صاحب تمدّنی باستانی و پُر رمز و راز است، آغاز شد و اندیشمندان و محقّقان مغرب‌زمین خواستار دیدار و پژوهش در این شرق جادویی شدند. فرانسوی‌ها در مصر، مدرسه، کتابخانه و روزنامه تأسّیس کردند و دانش مصرشناسی (Egyptology) را پایه‌گذاری کردند. گروه‌هایی از مصریان نیز برای آموختن دانش جدید به غرب رفتند. آغاز حرکت جدید را در نگارش دانش‌های نو و انواع ادبی، اعمّ از نمایشنامه‌نویسی و داستان‌نویسی، تأسّیس روزنامه «الوقایع المصریّه» دانست. جنبش ترجمه به همراه اوج‌ گرفتن روزنامه‌نگاری در مصر و دیگر سرزمین‌های عثمانی رواج یافت. ترجمه و بازآفرینی اوّلین داستان‌های اروپایی مانند آندروماک اثر راسین؛ سه تفنگدار اثر الکساندر دوما و روکامبول اثر پرونسون در ترای از جمله این داستان‌ها هستند (ر.ک؛ حیدری، 1391: 67). رواج ادبیّات ترجمه و برخورد غرب و شرق در نویسندگی اعراب اثری نیرومند گذاشت. ادراک، احساس و خردگرایی اعراب که در بند فقر و بی‌خبری بودند، اکنون مجالی برای رهایی یافته بود. اغلب این ترجمه‌ها مطابق با ذوق و طبع عامه مردم شکل گرفت. مترجم به منظور هماهنگی موضوع داستان با سطح فرهنگ و آگاهی توده‌ها حقّ هر نوع ترجمه آزاد و دست‌کاری در داستان‌ها را برای خویشتن مجاز می‌دانست. رهبر این شیوه، لطفی المنفلوطی (1924ـ1876م.) است. او داستان پل و ویرژینی (Paul et Virginie) اثر جاکوز هنری (Jacques Henri) را با نام الفضیله ترجمه کرد و نمایشنامه منظوم سیرانو دو بررژاک (Cryano de Bergerac) (1897 م.) اثر ادمون روستان (Edmound Rostand) شاعر فرانسوی را بازنویسی کرد و آن را با نام داستان الشّاعر و ماگدلینو فی سبیل التاج ترجمه کرد (ر.ک؛ هلال، 1373: 410). سیر ادبیّات ترجمه داستان کوتاه و بلند در زبان عرب نیز بدین منوال بود که پس از اقتباس موضوع از زبان اصلی، داستان مورد نظر در نهایت شیوایی و بلاغت تعبیر به کسوت زبان عربی آراسته می‌گردید. امّا این روش از نظر مهارت تکنیکی در داستان‌نویسی، ناپخته و فاقد ارزش هنری است. به سبب دست‌کاری‌های تخریب‌کننده، ارزش فنّی این داستان‌ها در مقایسه با زبان اصلی در درجه پایین‌تری قرار داشت. رشد آگاهی هنری و پیدایش نهضت فرهنگی در جامعه عرب ایجاد می‌کرد تا ترجمه‌های صحیح‌تری در اختیار مردم گذارده شود. احمد شوقی، نویسنده مصری، در داستان لاریاس در عین حال که به سبک تعبیر و بیان غربی عنایت داشت، در انشای آن به دنبال ترجمه دقیق و تحت تأثیر داستان‌های شهسواری باخترزمین بوده است 

“تمامی محتوا مندرج در سایت متعلق به رسانه ریتم آهنگ می باشد و هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است.”